آواها و نجواها
نویسنده: شکیبا صاحب
زمان مطالعه:7 دقیقه

آواها و نجواها
شکیبا صاحب
آواها و نجواها
نویسنده: شکیبا صاحب
تای مطالعه:[تا چند دقیقه میتوان این مقاله را مطالعه کرد؟]7 دقیقه
موسیقی، علاوهبر آنکه شنونده را غرق خودش میکند، اعتیادآور است؛ وقتی چندروز موسیقی نشنوی -که در جهان امروز امری تقریباً محال است- انگار چیزی کم داری و درونت، این غرقگی در موسیقی و نوا را طلب میکند. بهگمانم، نوازنده یا خواننده بودن، یعنی انتخاب کنی که عمداً نوع خاصی از موسیقی عضوی جداییناپذیر از زندگیات باشد، چه در فراغت و چه در مشغولیت، باید بدان برگردی و مثل فرزندی که مسئولیتِ تعهدش را به گردن گرفتهای، بپرورانیاش. این سطح از گرفتاری و دلبستگی به یک شیء، که جاناش بالقوهست و با نواختن بالفعل میشود؛ نوازنده را در جهان درون و برون عمق میبخشد و این عمق گاه در سلیقهی موسیقایی هویدا میشود و گاه در دغدغه و دلمشغولی نوازنده برای آیندهاش که این فرزندِ آهنگینِ خود را چگونه در آن جای دهد.
در این مصاحبه به سراغ نوازندههای جوانِ کانون موسیقی دانشگاه فردوسی مشهد رفتیم، از علایقشان پرسیدیم و از اهمیت موسیقی سخن گفتیم.
به چه سبکی از موسیقی علاقهمندید؟ موسیقی چه حسی را در شما زنده میکند؟
مهدی رضازاده/ انتخاب یک سبک خاص در میان سبکهای مختلف موسیقی برای من کار راحتی نیست؛ به گمانم برای هیچکس کار راحتی نیست. هر سبک از موسیقی برای لحظه، حسوحال، جایگاه و محفل خاصی مناسب است؛ مثلاً بهشخصه اگر شب قبل از خواب، موسیقی راک گوش بدهم، ممکن است خواب از سرم بپرد یا سختتر بهخواب بروم. اما اگر بهطور کلی بهدلیل علاقهام به موسیقی سنتی از کودکی و از طرفی آغاز یادگیری و فعالیت هنریام با موسیقی پاپ، موسیقی تلفیقی سبکِ مورد علاقهام است؛ این سبک از موسیقی، در عین بهروز و همگام بودن با رشد و تغییر و تحولات در موسیقی و نیز در سلیقه و ذائقهی مردم، میتواند اصالت و امضای موسیقی سنتی اصیل ایرانی را هم با خود یدک بکشد. البته خیلی مهم است که آهنگسازان این سبک، بهخوبی کار خود را انجام بدهند و هر موسیقی پاپ و غیرسنتی را با اندکی دستکاری، تحت عنوان «تلفیقی» به خورد مخاطبان ندهند.
مهرسا شاهرخیان/ سبکی که من همیشه در نواختن پیانو کار کردم کلاسیک بوده و معتقدم تصویرسازیهای بسیار زیادی در قطعات کلاسیک میشود انجام داد و احساسات بسیاری را میتوان تداعی کرد خصوصاً در قطعات دورهی رمانتیک؛ اما نمیتوانم بگویم سبک مورد علاقهام است. شاید چون کلاسیک همیشه برایم در قالب تمرین بوده و بیشتر شنیدهام ترجیحم این است که جَز یا راک گوش بدهم. این دو همیشه برایم متفاوتتر و جذابتر هستند. اما بهطور کلی، نمیتوانم سبک خاصی را انتخاب کنم و در تمامی ژانرهای موسیقی حداقل یک قطعهی موردعلاقه دارم.
محمدامین افشاریان/ من سعی میکنم خودم را محدود به علاقهام نکنم و تجربهی شنیدنِ تمام سبکها را داشته باشم؛ اما علاقهام بیشتر معطوف به موسیقی سنتی و مقامی ایرانیست. بهنظرم، موسیقی ایرانی علیالخصوص موسیقی فولکلور، پیوند محکمی با تاریخ و اتفاقات هر منطقه دارد و علاوه بر داشتن لذت ظاهری و حسوحالی بهخصوص، میتواند تداعیکنندهی بخشی از همان تاریخ و اتفاقاتی باشد که دلیل خلق این موسیقی بوده است. قطعاتی مثل «شیرعلی مردون» یا «آواز دیلمان» فریدون پوررضا، که در وصف شیرزنی بهنام هیبت است، از این دسته هستند.
از احساستان هنگامیکه مینوازید (میخوانید) برایمان بگویید.
مهدی رضازاده/ این حس در موقعیتهای مختلف، متفاوت است. همهی نوازندهها، در خلوت خودشان ساز میزنند. عدهای به نیت تمرین و افزایش مهارت و تسلطشان بر ساز و عدهای دیگر جهت اقناع نیاز روحیشان، یا به تعبیری، «سخن گفتن» با ساز.
شاید این تعبیر برای خیلیها خندهدار باشد، اما من تابهحال تاثیراتش را بهوضوح درک و احساس کردهام؛ البته بیشتر این مورد را در سایر نوازندگان دیدم تا خودم. اما در کل ساز میتواند ناطق اوضاع احساسی یک فرد باشد؛ احوال نابهسامان یک نوازنده -در صورت برقراری ارتباط صحیح با ساز- ممکن است موجب افزایش سوزِ نوای ساز وی شود. رفاقت با ساز، معمولاً کمخطر و بیضرر است. چون در اکثر مواقع، مانند یک آینه، احوال واقعی صاحبش را به او نشان میدهد. هم میتواند حال او را بهتر کند، هم بدتر.
بهشخصه معتقدم آدم همیشه نباید حالش خوب باشد و گاهی نیاز به غم یا مواجهه با احساسات منفی دارد. چه بهتر که این احساسات منفی، واقعی باشند و گمان میکنم ساز میتواند تامینکنندهی خالصترینِ این احساسات باشد.
اما در مورد اجرای زنده و نوازندگی در جمعِ بیش از دو نفر، به نقلِ معروفِ "مستمع، صاحبسخن را بر سر ذوق (یا کار!) آورد" بسیار معتقد هستم. در این چند سال، در جمعهای بسیاری اجرا کردم که حین نواختن یا خواندن، گذر زمان را احساس نکردم و گویی دلم نمیخواست اجرا تمام شود! "همراه و همدل بودنِ همنوازان"، "شور و شعور مخاطبان"، "شرایط جوی و فیزیکی محلِ اجرا" و ... هم البته تاثیرگذار دارد. گاهی شده که حین اجرا خدا خدا میکردم که زمان زودتر بگذرد، یا حتی گاهی قصد داشتم محل اجرا را ترک کنم که خب بنا بر دلایلی منصرف میشدم.
مهرسا شاهرخیان/ برخلاف خیلی از نوازندهها، من از تکنوازی در جمع لذتی نمیبرم و همیشه نوازندگی در گروه را بیشتر دوست داشتم. با وجود اینکه خیلی تجربهی زیادی در گروهنوازی ندارم، اما بهترین و لذتبخشترین لحظات برایم، زمانهایی بوده که اجرای گروهی داشتم. آن موقع است که حس میکنم چهقدر نوازنده بودن ارزشمند است و احساس رضایت میکنم.
محمدامین افشاریان/ حسی که هنگام نواختن به نوازنده دست میدهد، به شرایط و حال روحی او و نوع قطعات وابسته است و ممکن است حس هربار نواختن متفاوت با دفعات قبل باشد؛ آواز ابوعطا همیشه من را از دنیای بیرون به دنیای درونم هدایت میکند، یا دستگاه نوا همیشه حس صلابتی آمیخته به درد را برای من دارد. گوشهی دیلمان را میتوانم با جملهی «دیوان درد موسیقی ایرانی» توصیف کنم و نیز آواز دشتی همیشه حس عدم و نیستی را برایم معنا میکند.
موسیقی در آیندهی کاریتان چه نقشی دارد؟ با توجه به اینکه رشتهی تحصیلیتان موسیقی نیست، به موسیقی بهعنوان تفریح نگاه میکنید یا قصد جدیتری دارید؟
مهدی رضازاده/ من خیلی دوست داشتم که آینده کاریام بر پایهی موسیقی بنا شود، اما بنابر دلایل بسیاری، نمیتوانم این کار را انجام بدهم. از طرفی، اگرچه موسیقی معمولاً باعث ایجاد احساسات مثبت در نوازنده یا خواننده و نیز در مخاطب میشود، اما همیشه سعی کردم به موسیقی، نگاه صرفاً تفریحی نداشته باشم. تحصیلات و کسبوکارم را بر همان مسیری که تاکنون طی کردم، پیش خواهم برد، اما از اعماق وجودم، آرزو میکنم که روزی برسد که این دو در نقطهای از زندگیام به یکدیگر برسند.
مهرسا شاهرخیان/ از سال اول دبیرستان، موسیقی برایم از جنبهی صرفاً یادگیری و کلاسرفتن خارج شد و همهچیز برایم جدیتر از قبل شد. از سال سوم دبیرستان تدریس پیانو را شروع کردم و الان هم مشغول به همین کار هستم. مسیرم مشخص شده بود و مطمئن بودم که موسیقی همیشه در زندگیام اولویت اول است. پس از ورود به دانشگاه هم قصد نداشتم با رشته تحصیلیام کار کنم و هنوز هم همین نظر را دارم. از ترم اول هم در کانون موسیقی دانشگاه فعالیت میکنم. تجربهی بسیار جدید و متفاوتیست و معتقدم این تجربهها و کارهای گروهیست که دانشگاه را برایم مفید کرده، وگرنه همهچیز غیرقابل تحمل میشد. فعالیت در حیطهی موسیقی در مشهد شرایط بسیار پیچیدهتری نسبت به بقیه شهرها دارد، اما امید دارم که شرایط را بتوان تغییر داد و از این تصمیمم هیچوقت پشیمان نمیشوم.
محمدامین افشاریان/ موسیقی در آیندهی کاری من نقش زیادی ندارد، اما هیچوقت نمیشود به دید تفریح به موسیقی نگاه کرد. بهقول معروف، موسیقی انسانساز است و موسیقیِ خوبنواختن و موسیقیِ خوبشنیدن تاثیر مستقیم بر رفتار و عقاید و زندگی همهی ما در جامعه دارد.

شکیبا صاحب
برای خواندن مقالات بیشتر از این نویسنده ضربه بزنید.
نظری ثبت نشده است.